فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

دخترم فاطمه

روز مادر

امسال روز مادر رو ز معلم به فاصله یک روز بود. ما برای خانم  معلم های فاطمه چنتا کادو گرفتیم و برای زندایی مهربون که واقعا مثل مادرم دوسش داریم تو این روزها خیلی بهمون کمک کرده . موقع کادوها فاطمه هی می گفت مامان حالا کی برای تو کادو میخره و من میگفتم خدا به  من کادو میده . فردا وقتی از مهد برگشت یکدفعه یک گلدان کاغذی تو دستش بود که روش نوشته بود مامان جون روزت مبارک فاطمه این رو به من داد و بوسم کرد . این زیباترین کادویی بود که تا حالا گرفته بودم دخترم ممنون . اینم عکس کادوی قشنگت     ...
27 ارديبهشت 1392

تولد رنگین کمانی فاطمه خانم

                        به تولد رنگین کمانی فاطمه خانم خوش آمدید.   برای دیدن عکس های تولد رنگین کمانی بفرمایید داخل امسال فاطمه خانم خودش تم تولدش را انتخاب کرد . کیک تولد را هم با سلیقه خودش سفارش دادیم. اینهم عکس های تولد عشق مامان  موقع وارد شدن مهمونها این زنبور کوچولو بهشون خوشامد میگفت.     اینهم تزیینات تولد رنگین کمانی     اینم کلاه و نی های رنگین کمانی که مامان خودش درست کرده     کیک تولد فاطمه خانم به انتخاب دختر مامانی که خیلی خوشگل ...
15 فروردين 1392

تعطیلات نوروز

تو مهدکودک یک تقویم با عکس فاطمه بهمون هدیه دادند تا روزهای خوش نوروز و تعطیلات بیادمون بمونه اینم تقویم ویژه نوروز برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید عید نوروز با فاطمه و مامان جون و دایی حسابی تفریح کردیم این فاطمه خانم با کلاه همیار پلیس اینجا هم پلنگان هست اینجا هم فاطمه خانم با نگار عمه در حال آب بازی هستند سال خوبی داشته باشید با بهترین آرزوها. ...
15 فروردين 1392

بدون عنوان

نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است، مسلماً آن روز، این نوروز بوده است. مسلما بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلما اولین روز بهار، سبزه‌ها روییدن آغاز کرده‌اند و رودها رفتن و شکوفه‌ها سرزدن و جوانه‌ها شکفتن، یعنی نوروز. بی‌شک، روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز نوروز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است.    عظمت نوروز باستان در نزد پیامبر و ائمه جایگاه خاصی داشته که به اصحاب توصیه هایی برای حفظ ...
15 فروردين 1392

باورم نمی شود

 باورم نمی شود دختر کوچکم 5 ساله شده . 5 سال از عمرش را گذرانده . باورم نمی شود کودک نازنیم حالا بزرگ شده انقدر بزرگ که می تواند برای تولدش تصمیم بگیرد و مهمان دعوت کند.انقدر بزرگ شده که حرفهای مادرش را میشنود و در تصمیم گیری یاریش میدهد. بزرگ شده تا تنهایی های مادرش را پر کند . حالا دختر مادر بزرگ است و عاقل 5 ساله شده ولی به اندازه کودکی 7 تا 8 ساله همه چیز را درک میکند . دختر کوچکم بزرگ شد اما چه تلخ که غمهای زیادی را به دوش می کشد . برایت ارزو میکنم که شروع 5 سالگیت با شادی و نشاط و ارامشی دائمی در کنارم بگذرد و غم خانه دلت را هیچگاه نیابد و جز خدا کسی در قلبت ننشیند .عزیزم تو امدی در کنارم تا زیباترین لحظه ها را برایم بسا...
28 بهمن 1391

تولد 5 سالگی فاطمه خانم

تولد عشق مامان داره از راه میرسه البته چنتا مشکل برای تولد گرفتن پیش اومد ولی مامان برای دختر گلش امسال یک عالمه تدارک دیده . به انتخاب فاطمه یک تم قشنگ برای تولد انتخاب کردیم و هر روز یکمی از کارهای تولد و تزییناتش را انجام میدادیم .تقریبا رو به اتمامه فقط مهمونای تولد را کم داره . امیدوارم تولد خوبی داشته باشی و به همه حسابی خوش بگذره. برای اومدن روز تولدت لحظه شماری میکنم . البته بگم مهمونای امسال را فاطمه خودش دعوت کرده .3 روز دیگه تا تولد مونده .   ...
28 بهمن 1391

خانم دکتر

اونروز با مامانی رفتیم پیش یک خانم دکتر البته بگم این خاله قرص نمیدادا فقط باهام حرف میزذ . خیلی مهربون بود . ما با هم یک قرارهایی گذاشتیم که من برم کلاس موسیقی و خاله میاد اونجا منو میبینه و اگه دختر خوبی باشم و کارهایی که گفته خوب انجام بدم برام وسایل پزشکی جایزه میخره . حالا من دارم تلاش میکنم که امتیازام زیاد بشه تا به خاله نشون بدم . چند روز پیش هم رفته بودم خونه دایی . زندایی میگفت بمون من گفتم نه من خیلی کار دارم باید برم مهدکودک - پیش خاله هم باید برم منتظرمه تازه یک عالمه کار دیگه هم دارم عین آدم بزرگا و زندایی خندش گرفته بود ولی سعی کرد نخنده . ...
3 دی 1391