خانم دکتر
اونروز با مامانی رفتیم پیش یک خانم دکتر البته بگم این خاله قرص نمیدادا فقط باهام حرف میزذ . خیلی مهربون بود . ما با هم یک قرارهایی گذاشتیم که من برم کلاس موسیقی و خاله میاد اونجا منو میبینه و اگه دختر خوبی باشم و کارهایی که گفته خوب انجام بدم برام وسایل پزشکی جایزه میخره . حالا من دارم تلاش میکنم که امتیازام زیاد بشه تا به خاله نشون بدم .
چند روز پیش هم رفته بودم خونه دایی . زندایی میگفت بمون من گفتم نه من خیلی کار دارم باید برم مهدکودک - پیش خاله هم باید برم منتظرمه تازه یک عالمه کار دیگه هم دارم عین آدم بزرگا و زندایی خندش گرفته بود ولی سعی کرد نخنده .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی