فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

دخترم فاطمه

دندان های فاطمه

1392/9/5 17:37
نویسنده : مامان
224 بازدید
اشتراک گذاری

بازم یکی از دندون های نیشخنددخمل مامانی میخواست بیفته که دوباره مراسمی داشتیم . یک هفته با عزیزی با تلاش میکردیم تا این دندون را بکنیم . هی سیب بهت میدادیم . اجازه هم نمیدادی بهش دست بزنیم . تا جایی رسیدیم که بردمت دندون پزشکی تا دکتر برات دندونت را بکنه ولی از شانس ما دکتر رفته بود . یکی و دو روز دیگه دوباره با هم بحث داشتیم تا آخر دایی آمد خونه و به شما گفت دندونت را ببینم و شما اومدی و دندونت را نشونش دادی که یکدفعه قیافه شما دیدنی بود . تازه فهمیدی چی شد که زدی زیر گریه و قهر کردی رفتی تو اطاق . منم مامانی خندم گرفته بود . اوهولی بگم بعدش یک مصیبتی داشتیم تا این دندون کنده اویزون تو دهنت را برداریم و شما نمیگذاشتی . عزیزی هم دلش به حالت سوخت و هی میگفت ولش کن ما هم کاری بهت نداشتیم ولی اونشب از بس گریه کردی و نق زدی سر دو تامون درد گرفته بود تازه فردا هم با همین دندون رفتی مهد کودک و تا فردا شب هم همینجوری گشتی و همه ملاطفت های ما سودی نداد که آخر ما هم عصبانی شدیم کلافهو در یک حرکت شما را گرفتیم و دندونت را از تو دهنت برداشتیم . بعدش هم یک عالمه با هم از کارایی که کرده بودی خندیدیم .خوشمزه 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زهرا (گل بهشتي من)
6 آذر 92 9:15
عزیزم.الان حتما با دندونای افتاده خیلی بانمک شده.