فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

دخترم فاطمه

این مطلب خیلی جالب بود گفتم همه استفاده کنند.

1390/9/1 8:23
نویسنده : مامان
173 بازدید
اشتراک گذاری

                             niniweblog.com

  نکاتی در مورد تربیت کودکان

 براي كودك، "مادر" همه چيز است. او مركز دنياست. به همين دليل به طور كلي فرستادن كودك قبل از  3سالگي به مهد كودك كار دلخواهي نيست. زيرا او از نظر عاطفي آمادگي پيدانكرده است ولي زماني كه مادر مجبور است فعاليت خارج از خانه داشته باشد، ديگر چاره‏اي  وجود ندارد. ولي به هر حال واقعيت اين است كه بايستي از فرستادن كودكان به مهد كودك قبل از  3سالگي خودداري نمود.
 

 
    كودك سه ساله براي رفتن به مهد كودك و جداشدن از مادر  با ترديدهاي زيادي رو به رو مي‏شود. او حاضر نيست به سادگي امنيت خانه و مراقبت مادر را با محل ديگري عوض كند. اگر كودك در روزهاي اول ورود به مهد كودك عكس‏العمل‏هاي منفي از خود نشان دهد به اين دليل  است كه " دلهره جدايي از مادر" بر او حاكم مي‏شود
 


تا زماني كه نوزاد هنوز قادر نيست راه برود، مسأله انضباط مطرح نمي‏شود ولي به مجرد راه افتادن كودك، مشكل حرف شنوي و اطاعت آشكار مي‏شود. روش‏هاي مختلف انضباط عبارتند از:  -1روش مهار كردن و انطباق دادن محيط اطراف با نيازهاي كودك -2سرگرم كردن و منحرف نمودن توجه كودك از اشياء خطرناك  -3تشويق كردن، جايزه و پاداش دادن
 


اين اصل بنيادي را هميشه به خاطر داشته باشيد كه در هر سن و موقعيتي كودكان رفتار همان سن را خواهند داشت و شما نبايد توقعات بيش از معمول از آنها داشته باشيد اگر رفتار و حركات كودك مورد پسندتان نيست و شما خواهان تغيير آن هستيد، لازم است كه روابط عاطفي و مثبتي با او برقرار نمائيد.
 


كودك نياز دارد تا لحظاتي را با شما بگذراند، بدون آن كه شما از او خواستار انجام كاري باشيد و يا او را نصيحت كرده و گله و شكايت داشته باشيد. "لحظاتي كه فقط براي باهم بودن در نظر گرفته شود". خصوصادر  5سال اول زندگي به اين ارتباط نياز دارد و همين رابطه مستحكم است كه از طغيان‏هاي نابهنجار جواني جلوگيري خواهد نمود.
 


    خيلي زياد ديده مي‏شود كه والدين از كودك مي‏پرسند:"مگر تو معني كلمه  نه  را نمي‏فهمي، چرا هر چه مي‏گوييم، گوش نمي‏دهي". در حقيقت كودك معني كلمه نه را مي‏فهمد ولي نظام مهار و كنترل او به اندازه كافي پرورش نيافته تا بتواند از رفتار غير اجتماعي‏اش جلوگيري كند.
 

 
يكي از مسائل سنين پيش دبستاني، پرورش كودك جهت مهار كردن محرك‏هاي دروني و هيجاني اوست. اگر شما وقت بيشتري را در اين جهت صرف كرده و كودك را ياري كنيد تا با تمركز حواس و هوشياري، طغيان‏هاي دروني را مهار و از ضربه زدن به كودكان ديگر خودداري نمايدبا مشكلات كمتري از نظر تربيتي و انظباط رو به رو خواهند بود
 

 
در مورد كودكان پرخاشگر و خشن كه ساير كودكان را كتك مي‏زنند، نبايد با خشونت عكس العمل نشان داده و آنها را كتك زد بلكه به او بگوييد:"نبايد دوستت را كتك بزني، اگر از دست او عصباني هستي، به او بگو از دستش عصباني هستي ولي او را نزن ". در واقع از او بخواهيد احساساتش را بازبان و نه با مشت و لگد بيان نمايد.
 

 
يكي از راههاي آرام نمودن غريزه‏هاي ضد اجتماعي كودك اين است كه " عروسك‏هاي كتك خور" در اختيارش قرار دهيد. اين عروسك‏ها را خودتان مي‏توانيد در اندازه نسبتا بزرگي درست كنيد و آماده سازيد تا كودك بتواند غرايز اجتماع ستيز و احساسات آشفته خود را توسط آنها بيرون بريزد.
 


يكي ديگر از راههاي آزاد سازي اين غرايز كه به سادگي قابل اجراست، بازي با عوض كردن نقش‏هاست. به اين ترتيب به كودكتان بگوئيد:"امروز يك بازي جديد مي‏كنيم. تو بابا يا مامان مي‏شوي و من جاي تو را مي‏گيرم و كودك مي‏شوم. هرچه بگويي من گوش كرده و اطاعت مي‏كنم."اين بازي جهت آزاد سازي احساسات آشفته بدون هيچ خطري مي‏باشد.
 

 
روش آخر، در مورد آزاد سازي اين غرايز، فرستادن كودك به مهدكودك از سن  3سالگي است.در آنجا هم محركات جديدي براي يادگيري بهتر در اختيار كودك قرار مي‏گيرد و با كمك يك مربي خوب، موقعيت‏هاي زيادي جهت آزادسازي احساسات آشفته خواهد داشت.
 


اگر فرزندانتان متوجه شوند كه شما هميشه عالي و بي‏كم وكاست نيستيد، بلكه به هنگام ارتكاب به اشتباه عذر خواهي مي‏كنيد و در رفتارتان تجديد نظر مي‏نمائيد، در زندگي خود موضع آرام‏تري مي‏گيرند. آنهانيز عذر خواهي كردن و اصلاح اشتباهات خود را مي‏آموزند.
 


توقعات خود را از كودك ، تدريجا اضافه كنيد. انتظارات زياده از حد، مشكلات جديدي را از قبيل: بهانه‏گيري در غذا خوردن، ترس از تاريكي و حيوانات، كندي در كارها، ناخن جويدن و ديدن خواب‏هاي ترسناك براي كودك به وجود مي‏آورد.
 


يك كودك داراي استعداد غريزي براي دوست داشتن، اطاعت و احترام گذاشتن به شما نيست. اين شما هستيد كه از بدو تولدش و با گذراندن زمان لازم، بايستي محبّت، اطمينان، احترام و دوست داشتن را در او به وجود آوريد.
 


به فرزندتان بياموزيد كه "درست "و "غلط"،"خوب "و "بد"،ربطي به احساسات ندارد. احساسات "خوب و بد" وجود ندارد، عمل "خوب و بد " وجود دارد. بعضي از والدين اجازه بيان احساسات منفي را به فرزندان خود نمي‏دهند و با اين كار در مقابل بيان احساسات مثبت آنها نيز سدي مي‏بندند و نتيجه كلّي اين كار، سركوبي احساسات توسط كودكان خواهد شد. 


در سنين پائين‏تر، بايستي كودكان را تشويق نمود تا تمام احساسات، چه خوشايند و چه ناخوشايند را براي والدين بيان نمايند، اما كودك از شش سالگي بايستي متوجّه شود كه ديگران نيز داراي احساسات هستند واو اجازه ندارد با بيان نظرات ناخوشايند خود، احساسات آنها را جريحه‏دار كند.
 


ممكن است رفتار نامناسب كودكي ما را عصباني كند. اما اگر بروز اين رفتارهاي نامناسب را نتيجه بي اطّلاعي و ناداني او بدانيم، در آن صورت شيوه سخن گفتن و برخورد ما با كودك در رويارويي با چنين موقعيت‏هايي تغيير خواهد كرد و در كودك نيز احساسهاي خوشايندتري برانگيخته خواهد شد.
 


هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد"اين جمله به گوش ما آشناست و منظور آن را درك مي‏كنيم. اما آيا كودكان نيز مانند ما معني و مفهوم آن را مي‏دانند؟ كودكان زمان و مكان مناسب براي رفتاري را نخواهند دانست مگر اينكه به آنها آموزش لازم در اين زمينه داده شود.
 

 
 "قوانين مانند تارهاي عنكبوت است كه ممكن است مگس‏هاي كوچك را گير بياندازد، امّا زنبورهاي درشت را آزاد مي‏گذارد."

    (جوناتان سونيت)


گاهي كودكان به اين سبب ملامت مي‏شوند كه مقررات مربوط به بزرگسالان را رعايت نمي‏كنند. اما بيشتر وقت‏ها علت اين نافرماني اين است كه كودكان به درستي نمي‏دانند كه بزرگسالان از آنان چه مي‏خواهند. روش ما در آموزش و پرورش نبايد چنان باشد كه اطلاعات را كوركورانه به كودكان ياد بدهد. كودكان بايد بتوانند علّت برقراري مقررات و علت لزوم اطاعت از آنها را ياد بگيرند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)