وصیتنامه

سلام دخترم

سال ها پیش تو یک روز زیبای بهاری یک بابای نازنین وسایلش را برداشت با همسرش خداحافظی کرد و رفت تا به معبودش برسه.اون میدونست دیگه برنمی گرده . دو روز قبل از پروازش یک نامه نوشت و از همه مخصوصا کودکانش خداحافظی کرد و برای همیشه دنیای مادی ما رو رها کرد . آنروز مصادف با 29 رمضان و 27 اردیبهشت بود . امروز نامه آن مرد بزرگ را برات نوشتم تا یادت نره نوه کی هستی  

ربنا افرغ علینا صبرا و توسلنا مسلما

پروردگارا قلب مرا از بردباری سرشار فرما و ما را مسلمان بمیران

در این لحظات حساس زندگانی تصمیم گرفتم با چشمی باز و قلبی مملو از عشق به الله و با سلاحی آهنین تکیه به الله و مکتب حضرت محمد (ص ) و راه سید الشهدا (ع ) ، و با آگاهی و بینش در راه حق ، راهی را که سید الشهدا (ع ) انتخاب نمود، انتخاب نمایم و برای سومین بار در جبهه های نبرد حق علیه باطل شرکت نمایم و ادامه دهنده خون شهدا باشم . انشاء الله .

تقاضای اینجانب این است که آنچنان بخاطر اسلام و مکتب صبر و استقامت داشته و کوشا باشیدکه از هیچ نهراسید. زیرا امام عزیز فرمودند : اگر ما پیروز شویم پیروزیم و اگر کشته شویم باز پیروزیم.

اینک که از دنیای مادی و فانی دست شسته ام و آماده اجرای فرمان خدا و جهاد با دشمنان خدا و شیطان بزرگ امریکای جنایتکار و صدام یزید کافر هستم به استحضار همگان می رسانم که من برای پاسداری از نوامیس بشری و برای حفظ و حراست از قرآن و حکومت اسلامی و ارزش های انسانی و برای جاودان ساختن حکومت علی (ع) و مساوات و برابری به قربانگاه تاریخ بر علیه جباران گام نهاده ام و شرف زندگی را در قربان کردن خویش در راه خدا و مکتب حضرت محمد(ص) و حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش خمینی بت شکن یافتم.

اکنون که عازم جبهه هستم من مرگ را انتخاب کرده ام نه مرگ مرا . امید است راهی را که امام زمان (عج) می فرمایند و راهی را که امام خمینی انتخاب نمود و رفت و به ما نشان داد آن راه را بروم و به پیروزی اسلام دست یابیم. ان شاء الله

از همسرم قدردانی و تشکر مینمایم . از اینکه نتوانستم با کودکانم خداحافظی کنم عذر و پوزش می طلبم ، چون در جبهه آن دو را بوسیدم و با آنها خداحافظی نمودم.از همه حلال بودی می طلبم و خداحافظی میکنم.

به امید پیروزی اسلام