عید نوروز
امسال من تازه از آداب عید سر درآوردم . اولش مامانمخونه تکونی کرد . بعد با هم
رفتیم خرید من خیلی دختر خوبی بودم . بعد قرار شد شب بریم خونه و سفره هفت سین بچینیم من تو راه دو تا هم خریدم. بعد هم با مامان رفتیم بخریم آخه مامانم دوست داشت
سر سفره هفت سین گل بذاره. ولی من تو ماشین خوابم برد اخه خیلی خسته بودم.وقتی از خواب بیدار
شدم دیدم مامانم سفره هفت سن را چیده چنتا بادکنک هم برام گذاشته خیلی خوشکل شده بود .صبح
مامان منو صدا کرد لباس عیدم را پوشیدم و با هم نشستیم سر سفره هفت سین
بعد بابا هم اومد یکدفعه تلویزیون بمب صدا کرد و سال تحویل شد ماهی هم تند تند شنا
میکردن مامان و بابا منو بوس کردن و بهم عیدی دادند . بعد هم با هم رفتیم پیش مامان جون و باباجون
تازه اونها هم بهم عیدی دادند یک عالمه عیدی گیرم اومده . به من که داره خوش میگذره امیدوارم به
شما هم خوش بگذره . مامان و بابا عیدتون مبارک.