فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

دخترم فاطمه

بدون عنوان

1391/8/16 13:08
نویسنده : مامان
164 بازدید
اشتراک گذاری

الان چند ماهه که دارم پولامو جمع می کنم آخه دوست داشتم  یک عروسک خوشگل و با مزه بخرم . ولی هر چی من پول جمع میکردم قیمت عروسکه بالاتر میرفت . اخر روز عید غدیر بود صبح که از خواب بیدار شدم دیدم❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤ مامانم برام عروسک خوشگلم را خریده  خیلی خوشحال شدم  شکلکهای جالب و متنوع آروین . بعد مامان گفت میخوایم بریم باغ منم آبجی کوچولوم

( منظورم عروسکمه ) را برداشتم و رفتم باغ . البته قراره بعضی وقتا آبجی کوچولو باشه بعضی وقت ها

هم داداش کوچولو . تو راه به آبجی کوچولو آب دادم خورد بعدم یک عالمه دیش کرده بود البته پوشک بود. از بس هم گریه کرد ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤ آستین لباسم خیس شده بود . ولی از بس پوشکش را عوض کردم

حسابی خسته شدم . شب هم که اومدیم من و آبجی کوچولو تو اطاق پیش هم خوابیدیم . راستی

اسمشم را هم گذاشتم ستاره . دیشبم با ما مان و ابجی کوچولو رفتیم خرید اخه قرار بود آبجی کوچولو به من کمک کنه تا لباس و کفش بخرم . تازه من میخوام براش لباسم بدوزم❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

.عکس های عروسکم را هم زود میذارم تو وبلاگ.  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)