خاطرات من و نگار کوچولو
مشهد که رفته بودم با نگار کوچولو بازی می کردم . نگار ١٠ ماهشه ولی منو خیلی دوست داره . همش میومد تو بغل من می نشست مخصوصا وقتی که از دسته مامانش فرار میکرد . بعضی وقت ها هم با هم ده دو بازی می کردیم . تازه باید همه کتاب ها و وسایل نقاشیمو از دستش قایم می کردم . اگه در ساک هم باز بود همه لباسهامو بیرون میریخت .یک بار هم با هم رفتیم کلاه بخریم اون کلاه را گرفته بود تو دستش و بهم نمیداد و هی می گفت منه منه . ولی بزرگتر از حسنی بود می تونست با من بازی کنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی