بدون عنوان
سلام
خیلی وقت نیمدم اونروز هم که با تلاش بسیار یک مطلب بسیار زیاد را تایپ کردم که یکدفعه نمیدونم چی شد همش پاک شد و منم دیگه فرصت بازنویسی اون را پیدا نکردم . الن هشت ماه از مدرسه رفتنت گدشته و داری هر روز بزرگتر میشی . اولین کارنامت را که معلمت بهم داد خیلی جالب بود . اگه شد عکسش را میذارم. هفنته پیش بالاخره یاد گرفتی اسمتو بنویسی البته بلد بودی ولی درستون تازه رسیده بود به حرف ط . قراره هر کسی که اسمشو یاد بگیره برای همکلاسیاش یک چیزی ببره ولی چون جشن روز معلم در پیش بود از ما خواستند که همون روزچیزایی را که اماده کردیم بیاریم . . دیروز امتحان املا داشتی و فردا هم امتحان ریاضی دیشب یک عالمه با هم ریاضی کار کردیم . همش بهم میگی برام دعا کن امتحانم خوب بشه بعضی وقتا خندم میگیره که از حالا تو هم استرس امتحان گرفتی. انگاری نمیشه حذفش کرد.
چند وقته دیگه مدرسه شما تموم میشه و مامان فکر ثبت نام کلاس برای شماست .
یکم نگرانیم و وضعیتمون نامشخصه دعا میکنم زودتر به یک ثبات برسیم