تولد مهد کودک
روز پنج شنبه 10 بهمن قرار بود تو مهد یک تولد بگیرن البته با مراسمات ویژه ما هم میزبان بودیم . شب قبلش با مامان کوثر رفتیم خونه سحر جون و با هم سالاد اولویه درست کردیم البته به شما بد نگذشت چون حسابی بازی کردید . شب برگشتیم و شما سریع رفتی و خوابیدی . فردا وقتی رفتی مهد منم رفتم دنبال کیک . اقاهه یک کیکی بهم داد که حساب یعصبانی شده بودم ولی دیگه وقت نبود . اومدم مهد و با کمک خانم معلم و مامان های پچه ها سالن را تزیین کردیم بعد هم که شماها اومدین پایین حسابی به همتون خوش گذشت هنوز عکس ها به دستم نرسیده تا ببینم چی شده . امیدوارم هر روز بهتر و بهتر و خوشحالتر باشی.
اینم یک عکس به باد موندنی از شما و دوستات و معلم مهربونت حبیبه جون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی